جدول جو
جدول جو

معنی شبه علم - جستجوی لغت در جدول جو

شبه علم
علم زائف
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به عربی
شبه علم
Pseudoscience
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شبه علم
pseudoscience
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شبه علم
疑似科学
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شبه علم
Pseudowissenschaft
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به آلمانی
شبه علم
псевдонаука
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شبه علم
pseudonauka
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به لهستانی
شبه علم
伪科学
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به چینی
شبه علم
pseudociência
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شبه علم
pseudoscienza
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شبه علم
pseudociencia
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شبه علم
pseudowetenschap
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به هلندی
شبه علم
sahte bilim
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شبه علم
छद्म विज्ञान
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به هندی
شبه علم
ilmu semu
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شبه علم
의사과학
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به کره ای
شبه علم
פסאודו-מדע
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به عبری
شبه علم
جعلی علم
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به اردو
شبه علم
মিথ্যা বিজ্ঞান
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به بنگالی
شبه علم
วิทยาศาสตร์เทียม
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به تایلندی
شبه علم
лженаука
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به روسی
شبه علم
sayansi ya uwongo
تصویری از شبه علم
تصویر شبه علم
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شبه فلز
تصویر شبه فلز
عنصری که برخی از مشخصات فلز و برخی از مشخصات غیر فلز را دارد مانند آرسنیک و آنتیمون، فلز نما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیر علم
تصویر شیر علم
تصویر شیر که بر روی پرچم نقش کرده باشند، شیر درفش
فرهنگ فارسی عمید
(شَ / شِ عَ لَ)
نوعی از بساط نرم و اعلا. (ناظم الاطباء). نوعی از قالین است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سِ عِ)
کنایه از علم الهی و طبیعی و ریاضی باشد. (برهان) :
نمازی کز سه علم آرد فلاطون پیرزن بینی
که یکدم چار رکعت کرد حاصل شد دو چندانش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(عِ)
مرکّب از: بی + علم، بی دانش. جاهل. نادان:
طاعت بی علم نه طاعت بود
طاعت بی علم چو باد صباست.
ناصرخسرو.
شرف در علم و فضلست ای پسر عالم شو و فاضل
بعلم آور نسب، ماور چو بی علمان سوی بلعم.
ناصرخسرو.
سخن را بمیزان دانش بسنج
که گفتار بی علم باد است و دم.
ناصرخسرو.
مردم از گاو ای پسر پیدا بعلم و طاعتست
مردم بی علم و طاعت گاو باشد بی ذنب.
ناصرخسرو.
دو کس دشمن ملک و دین اند یکی پادشاه بی حلم دویم زاهد بی علم. (گلستان) ، فرزند از دست داده: اثکال، بی فرزند گردانیدن مادر. ثکل، بی فرزند شدن مادر. هبل، بی فرزند شدن مادر و پدر. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ)
کوه فردیست در مشرق حاجر و موسوم به أبان است و دارای نخل و وادی است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
شاه عالم اول، بهادر شاه اول، قطب الدین. هفتمین از پادشاهان گورکانیان هند بابری از سال 1119 هجری قمری تا سال 1124 هجری قمری حکومت کرد. و پسرش جهاندار شاه بجای وی نشست. (طبقات سلاطین اسلام) (معجم الانساب زامباور ج 2 ص 442) (دائره المعارف بستانی). و رجوع به گورکانیان هند و بابر شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
پسر سوم شاه شرف الدین مظفر بن امیر مبارزالدین محمد. (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 102). رجوع به علی بن مظفر... در لغتنامه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
نام قریه ای است در آذربایجان که دارای معدن سرب میباشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سه علم
تصویر سه علم
علم الهی علم طبیعی علم ریاضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر علم
تصویر شیر علم
شیر درفش نگاره شیر بر درفش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبه فلز
تصویر شبه فلز
توپالدیس آسندیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به علت
تصویر به علت
از برای
فرهنگ واژه فارسی سره